Saturday, April 19, 2008

درسهاي جزيره كهنه

انگلستان سرزمين آموزنده اي است كه از مردمان آن چيزهاي زيادي مي شود آموخت. مردم اين كشور خصلتهاي خوب و بد زيادي دارند اما سه مشخصه در نگاه اول بسيار به چشم مي آيد: سلامت جسم و روح ، فرهنگ تفكرو مطالعه و سومي فرهنگ گفتگو است. گرچه سلامت جسم و روح بيشتر برخاسته از خصوصيات ژنتيكي است اما فرهنگ تفكر و گفتگو دو مقوله اي است كه با الگوبرداري و تبليغات مي توان آنرا در جوامع ديگر نيز نهادينه كرد. يك روز جايي مي رفتم پس از پياده شدن از اتوبوس و بيست دقيقه پياده روي به جاي سوت و كوري رسيدم. تنها آدرسي كه از دفتر مورد نظر داشتم يك پرينت از نقشه گوگل بود كه مكان دقيق آن دفتر را روي نقشه نشان مي داد. از جايي به بعد ديدم كه ديگر نقشه گوگل با جايي كه در آن هستم خوانايي ندارد. نزديك غروب بود و هيچ احدالناسي هم آن دوروبرها ديده نمي شد جز يك رفته گر پير كه با دندانهاي يك در ميان ريخته اش گاهي براي خودش مي خنديد و من فكر كردم ديوانه است. هر چه اين طرف و آنطرف را نگاه كردم مغازه اي يا آدم درست و حسابي نديدم تا راهنمايي بخواهم. مردد بودم كه اصلا با اين پير مرد مفلوك خل و چل صحبت كنم يا نه. اما در نهايت چاره اي جز آن نديدم. جلو رفتم و سلام كردم گفتم دنبال آدرسي مي گردم اما فكر مي كنم گم شده ام. آدرس را از دستم گرفت نگاهي به آن انداخت. بعد جاروي بلندش را به درختي تكيه داد از جيبش عينك مطالعه اي بيرون آورد و به چشم زد و بعد از جيب سمت راستش نقشه اي بيرون آورد و رو به من گفت من اصلا به گوگل اعتماد ندارم ، هميشه نقشه اي همراهت داشته باش پسر جان. من هم هاج و واج نگاهش مي كردم ، داشت به دقت نقشه را مطالعه مي كرد و در كمال ناباوري مي ديدم كه چطور در عرض بيست ثانيه از يك رفته گر مفلوك خل و چل به هيات يك استاد دانشگاه متفكر در آمد!!!! خلاصه بعد از بررسي نقشه با دقت و حوصله فراوان برايم مسير درست را توضيح داد و بعد از خداحافظي مي ديدم كه چگونه وقتي عينك و نقشه را در جيب گذاشت و دوباره جارو را به دست گرفت همان پيرمرد مفلوك شد كه بود. بعد ها با چنين نمونه هايي بسيار برخورد كردم و ديدم كه اين مردمان چطور براي هر چيز كوچكي فكرشان را به كار مي اندازند و فرهنگ تفكر و مطالعه چگونه در ميان آنها نهادينه شده است. در مورد گفتگو هم همينطور است. بسيار به فرهنگ مذاكره و گفتگو پايبندند و از كوچكترين مسايل تا بزرگترين را از طريق ارتباط و گفتگو، ميتينگ و ديپلماسي بررسي مي كنند و تا شفافيت نهايي و اطمينان از حصول درستترين تصميم پيش مي روند. در مترو ، اتوبوس و ساير اماكن عمومي از پير و جوان هريك كتابي به دست زمانهاي انتظار و مرده را صرف مطالعه مي كنند. اين چيزها است كه از ساكنين جزيره اي كهنه كه هيچ منبع زيرزميني و طبيعي ندارند يكي از قدرتهاي سياسي-اقتصادي جهان را مي سازد و از نداشتن همين هاست كه از ملتي چون ما با چنان منابع نفتي و معدني بي نظير ملتي اينچنين گرفتار و پريشان ساخته است. نسبت به حساسترين مسايل سياسي و اجتماعي كشورمان بي اعتناييم و باري به هر جهت از پربارترين لحظات زندگيمان نيز خميازه اي عميق مي سازيم.

No comments: