Sunday, October 14, 2007

جامعه ايراني



راستگويي مادر تمام فضيلتها است. اين را نمي گويم تا سخن پيامبراني را تكرار كنم كه هر چه تلاش كردند نتوانستند اصلاحمان كنند بلكه مي گويم تا مقدمه اي باشد بر آسيب شناسي جامعه امروز ايراني. بعد از يك سال دوري از وطن سفر كوتاهي به آن چيزهايي را روشن مي كند كه ممكن است تا زماني كه داخل آن هستي هرگز در نيابي. جامعه امروز ما ، جامعه اي بسيار بيمار و اگر اغراق نباشد مبتلا به سرطان فرهنگي است. جامعه اي كه انحطاط آن از زماني آغاز شد كه هر شهروند براي رسيدن به حقوق حقه خود مجبور شد دروغ بگويد يا تظاهر كند كه اين نيز به نوبه خود نوعي دروغ پردازي بود.
بطور كلي دو مولفه اصلي انحطاط در نگاهي كيفي به جامعه امروز ايران بسيار به چشم مي آيد يكي دروغ و آن ديگري حرص است. اين دو در جامعه منجر به فضاي بي اعتمادي بين شهروندان و حتي درون نهاد خانواده شده و جامعه پريشان و شتاباني ساخته كه بي امان و با هر وسيله بسوي خواسته هايش در حال دوندگي است. خواسته هايي كه بسياري از آنها نه زاييده نياز واقعي بلكه زاييده حرص و طمع بيش از حد هستند. حرصي كه جدا از عواقب وخيم آن بر روي سلامت جامعه معناي لذت بردن از زندگي در اكنون را نيز با شتابان كردن زندگي مختل كرده است. اين حرص و طمع فراتر از حرص به ماديات با كشيده شدن به حرص به لذتجويي بيشتر در زمان كمتر بطور مثال خود را در بالا رفتن آمار مراجعه مردان متاهل به روابط خارج از زناشويي نشان داده و مي رود تا خانواده را هم از بپاشاند. اما دروغ نيز در جامعه امروزمان گوي سبقت را از آز نيز ربوده است . دروغ كه يا به همين صورت يا بصورت ريا و نفاق بروز مي كند يكي از ابزارهاي اجتناب ناپذير براي حداقل امرار معاش در صحنه امروز ايران شده است.
داستان اين دو آفت جامعه امروزمان بسيار طولاني است اما نشان مي دهد كه مشكلات فرهنگيمان بسيار فراتر از معضلات سياسيمان است و شايد بايستي مقدارقابل توجهي از توان خود را صرف انقلابي فرهنگي كنيم تا صرف اصلاح سياسي. شايد امروز ديگر براي بسياري باورنكردني نباشد كه جامعه ما امروز بسيار ضد ارزش تر و پيچيده تر از جوامع صنعتي غربي است

No comments: