Monday, April 09, 2007

مستر بين


آنطور كه از ايران خبر مي رسد پس از بدرقه متجاوزان انگليسي مردم در زندان اوين صف بسته اند براي آجيل و كت شلوار رايگان و عكس يادگاري با پرزيدنت . من هم به آباجي سپرده ام يك زنبيل هم براي من بگذارد توي صف!! تا برگردم حتما نوبتم شده است . البته براي من خير مضاعف است ، آنجا آجيل و كت شلوار و عكس را ميگيرم بعد مي آيم اينجا خاطرات شبهاي زاينده رود را به روزنامه ها مي فروشم . فقط مي گويند بايد به يك چيزي تجاوز كني ، نمي دانم مگر تا يك ماه پيش حكم تجاوز سنگسار نبود؟ لابد كمپين لغو قانون سنگسار به ثمر نشسته است .البته مهم هم نيست هيچ هيچي كه ندهند يك عكس با محمود مي گيريم كه!اما خداييش مقامات كشورمان خيلي بي معرفتند ديدند كه اين جوانان برومند انگليسي همه دم بخت هستند نكردند يك زني برايشان بگيرند از مملكت دست خالي نروند ، عيبي ندارد انشاالله دفعه بعد.راستي جشن هسته ايتان مبارك ، امروز مراسم را در نطنز نشان مي داد كه هنگام خواندن سرود هسته اي محمود به شدت احساساتي شده بود و اشك مي ريخت !خدايي آنطور كه او احساساتي شده بود من با آهنگ "مي زده " مرضيه احساساتي نمي شوم . به هر حال آدم كه مدام مهر ورزي كند اينقدر دل نازك مي شود ديگر. بعد ستاره درخشش در حاليكه از خوشحالي كم مانده بود بپرد بغل فيلمبردار اعلام كرد كه ايران اعلام كرده كه به توان توليد سوخت هسته اي در مقياس صنعتي رسيده و آنطور كه نازي جان از واشنگتن خبر مي دهد جرج بوش گفته به زودي پدرشان را در مي آورم . فكر نكنم از اين خبر خوش كسي به اندازه ستاره درخشش و جان بولتن ، سفير سابق آمريكا در سازمان ملل ، خوشحال شده باشد .در ضمن داشتم دنبال عكس مستر بين مي گشتم همش اين عكس مي آمد آخر سر فهميدم ايشان آقاي مشايي معاون رييس جمهور است ، يادم آمد يكبار يكي از مقامات در يك سخنراني رسمي گفت : اي كاش ما هم يك چارلي چاپلين اسلامي داشتيم فكر كنم خداوند حاجتشان را داد و با چند درجه تخفيف مستر بين اسلامي عطا فرمود. در اين ميان وزارت خارجه اعلام كرد كه نامه عذرخواهي انگليس از ايران در وزارت خارجه موجود است اما چون حاوي فحش ناموسي است از افشاي آن خود داري مي كند . لابد مدتي كه بگذرد مي گويند موريانه نامه را خورد و جز نام الله از آن چيزي باقي نگذاشت.اين هاشمي هم با تمام ارادتي كه به او دارم به قول ابراهيم نبوي خيلي آدم يواشي است بايد مثل حسن كچل تا در خانه سيب بچينند تا يك تك پا بيرون بيايد و به قم برود و يك سرو ساماني به اوضاع بدهد .به هر حال چشم اميدمان به اوست . الان هم اينقدر سرگرم نوشتن اين مقاله بودم ديدم همه دارند شتابان به سمت آشپزخانه مي دوند اما دوهزاريم نيفتاد كه جوجه من است كه در فر دارد جزغاله مي شود ، الان اوضاع خراب است نروم بهتر است كمي بعد كه آبها از آسياب افتاد مي روم كلي فحش و بد و بيراه نثار چيني هاي زبان بسته مي كنم بعد هم در آشپزخانه را محكم به هم مي كوبم و با عصبانيت بيرون مي آيم.
شبتان بخير
. .