Wednesday, December 08, 2010

شعر یارانه: نوبت حالیدن یارانه داران می رسد

نوبت حالیدن یارانه داران می رسد

غم مخور دوران بی پولی به پایان می رسد
دارد این یارانه ها استان به استان می رسد

مبلغش هر چند فعلاً قابل برداشت نیست
موسم برداشت حتماً تا زمستان می رسد


در حساب بانکی ات عمری اگر پولی نبود
بعد از این یک پول یامفتی فراوان می رسد


چند سالی مایه داران حال می کردند و حال
نوبت حالیدن یارانه داران می رسد


شهر، کلاً شور و حال دیگری بگرفته است
بانگ بوق و سوت و کف از هر خیابان می رسد


آن یکی با ساز، رنگ گلپری جون می زند
این یکی با دنبکش، بابا کرم خوان می رسد


عمه صغرا پشت گوشی قهقهه سر داده است
شوهرش هم با کباب و نان و ریحان می رسد


مش رجب، آن گوشه هی یک‌ریز بشکن می زند
خاله طوبا هم کمر جنبان و رقصان می رسد


تا که بابام این خبر را در جراید خواند گفت:
خب خدا را شکر پول کفش و تنبان می رسد


مادرم هم خنده‌ی جانانه ای فرمود و گفت:
پول شال و عینک و یک جفت دندان می رسد


بی بی از آن سو کمی تا قسمتی فریاد زد:
خرج استخر و سونام، ای جانمی جان می رسد


خان عمو با کیسه و زنبیل و ساکش رفته بانک
تا بگیرد آنچه را فعلاً به ایشان می رسد


اصغری در پای منقل، بود سرگرم حساب
تا ببیند پول چندین لول، الآن می رسد


خاله آزیتا که یادش رفته فرمی پر کند
طفکی از دور با چشمان گریان می رسد


"مصطفی مشایخی"


1 comment:

cassandan said...

سلام آشفتگیبازاری به نام واردات شکر، تعطیلی کارخانجات،بیکاری کارگران و کشاورزان، از دست رفتن صنایع مختلف مثل آهن، تولید و اشتغال همه نشان دهنده سقوط اقتصاد مملکتمون هست. حضرت امام خمینی فرمودند باید تحمل داشته باشیم. یا امام خمینی (ره)، سیسال تحمل کردیم و به غیر از گرانی و کمبود و حقوق ناچیز، چیزی ندیدیم. ما همه در راه توایم خمینی. پیش به روی حرم حسینی، لبیک یا خمینی.