Tuesday, March 17, 2009

عيدتان مبارك


بالاخره رسيدم خانه. كلي حرف و خاطره دارم اما حوصله خيلي كم. استراحتي كه بكنم يادداشتهاي جديد را مي گزارم. پيشاپيش فرارسيدن عيد باستاني را تبريك مي گويم. هر روزتان نوروز، نوروزتان پيروز.
پس از بازگشت پرستوها به خانه صداي پاي بهار را هيچ كس ديگري به زيبايي فريدون مشيري به گوشمان نمي رساند شعر او را در زير مي خوانيد
**************************************

بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک

شاخه های شسته ، باران خورده پاک

آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس ، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار

خوش به حال چشمه ها و دشتها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز
خوش به حال جام لبریز ازشراب
خوش به حال آفتاب ؛

ای دل من، گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمیپوشی به کام
باده رنگین نمیبینی به جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که میباید تهی است

ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ

No comments: