Tuesday, August 07, 2007

الفردو پاچينو


حرف زيادي براي گفتن دارم و حوصله اي اندك . مي خواهم در مورد بزرگداشت " آل پاچينو" هنرپيشه شهيرايتاليايي تبارهاليوودي كه اخيرا چهلمين جايزه امريكن فيلم اينستيتيوت را دريافت كرد و از همه مهمتر تجليل باشكوهي كه از او شد بنويسم. فيلم اين تجليل كه از شبكه تپش با دوبله فارسي مرتب پخش مي شود بسيار ديدني و شور آفرين است . سالني بسيار بزرگ ، مملو از كارگردانان بزرگ و معروفترين هنرپيشه هاي هاليوود كه به نوبت روي صحنه مي آيند و مقابل او ، از او تجليل مي كنند . در ميانه آن نيز قسمتي از فيلمهاي او با مصاحبه هايي با بزرگان سينما از صفحه بزرگ ال سي دي سالن پخش مي شود . هر كس كه مي خواهد درك بلاواسطه اي از شكوه موفقيت و پيروزي را در خود حس كند بايستي فيلم اين مراسم را ببيند . در ميان شكوه مراسم و تجليل بزرگان و گهگاهي چهره فرتوت پاچينو كه مي خندد موجي از حس دلپذير توفيق حتي از پشت صفحه تلويزيون به آدم منتقل مي شود .
انسانها دو دسته اند ، دسته اي با روحي لطيف و حساس كه همواره بايستي در حال انجام كاري باشند كه به آن عشق مي ورزند و دسته ديگر كه حاضرند و مي توانند براي رسيدن به چيز ديگري مثل پول مشقات كاري را كه دوست ندارند به جان بخرند .دسته دوم انعطاف پذيرترند و چندان آسيب پذير نيستند ، اما آن دسته اول كه كاري نمي كنند مگرآنكه آنرا با دل و جان دوست داشته باشند در انتخاب حرفه آينده با چهارچوب دروني انعطاف ناپذيري طرفند كه هميشه ارضاي آن به اين آساني نيست. تصور كنيد اگر آلپاچينو يك مهندس هر چند موفق مي شد به اين درجه از توفيق و حس بي نظير بودن دست مي يافت؟. گاهي برخي مي گويند شهريار ،‌شاعر شهير آذريمان در ترك تحصيل از پزشكي و روي آوردن به عاشقي و شاعري بزرگترين خطا را مرتكب شد . آيا اگر او يك پزشك مي شد به مرحله اينچنين بي نظير بودن ، يكتا بودن و خلاقيت سرشار دست مي يافت ؟آيا امروز ما از لذت بزرگي كه از خواندن اشعار او مي بريم بي بهره نبوديم ؟؟از همه مهمتر آيا او مانند امروز جاودانه شده بود ؟. در دانشكده مهندسي كه درس مي خواندم سر كلاسهاي درس فولاد و ابر آلياژ، شهريارها ، خانلريها ، انتظامي ها ، ، كاتوزيانها و شيرين عباديهاي زيادي را در حال چرت هاي پاره پاره و رخوت و كسالت مي ديدم كه گناهشان اين بود كه برايشان جالب نبود كه بدانند از اضافه كردن مقادير ناچيزي عناصر خاص به فولاد مذاب ، استحكام آن صد برابر مي شود . چه كسي پاسخگوي سوختن و هرزرفتن اين استعدادهاي به بيراهه رفته بود؟؟ سيستم اقتصادي كه شرايط امرار معاش را در همه زمينه هاي حرفه اي گسترش نمي دهد ؟ يا راهنماييهاي غلط ؟؟يا دلسوزيهاي نابجا ؟؟؟ از ميان اينان عده اي متعلق به دسته دومند كه غمي برايشان نيست . اما در مورد آن دسته دوم كه حتي با كمبود زمينه هاي مادي حاضر نيستند به چيزي جز آنكه دوست دارند دست بزنند يافتن مقصر چندان كه مي نمايد آسان نيست .
آل پاچينو در پايان مراسم براي دريافت جايزه به روي صحنه آمد و در حاليكه سرشار از هيجان و حس موفقيت بود چند كلامي سخن گفت . هنگاميكه سخن مي گفت نه هاله نوري او را در بر گرفت ، نه اينكه حاضران از مژه زدن باز ماندند ، اما سخنان ساده او در آن لحظات كم نظير زندگيش، آنچنان فضاي معنوي ساخت كه حاضران و بينندگان را در هاله اي از هيجان فروبرد و در حس موفقيت خود شريك كرد . اين سرانجام كسي است كه حرفه او همان است كه به آن عشق مي ورزد
************************
در ادامه شرح مختصري در مورد زندگي حرفه اي او و ليستي از كارهايش كه از سايت ايران كلاسيك اخذ شده است خواهد آمد

الفردو پاچينو در سال 1939 در يك خانواده ايتاليايي تبار در نيويورك ديده به جهان گشود .
او نيز از چمله بازيگراني است كه براي خروج از پشت ديوار بلند گمنامي و قرار گرفتن در جايگاه شايسته خود به يك اتفاق خجسته نياز داشت .
او كه تا 32 سالگي در پيچ و خم تئاترهاي برادوي و آموزشهاي اكتورز استوديو به پروزش انرژي نهفته در صحنه خود را با نقشهايي نه چندان موفق به آستانه سينما رسانده بود در سال 1972 اين امكان را يافت كه با درخشش در 2 فيلم " ناتالي و من " و " وحشت در نيدل پارك " استعداد كم نظير خود را بروز دهد.
از اين پس پاچينو گام در راهي نهاد كه تا به امروز او را به عنوان يكي از بزرگترين بازيگران سينماي جهان و يكي از اساتيد مسلم بازيگري رهنمون كرده است .
بدون شك ايفاي نقش " مايكل كورلئونه " در فيلم بي نطير ( پدرخوانده 1) گامي موثر به سوي قله هاي ترقي بود .
پس از موفقيت پدر خوانده , پاچشنو نوار موفقيتهاي خود را با دو فيلم سرپيكو و مترسك ادامه داد.
سرپيكو بار ديگر او را مانند پدر خوانده نامزد جايزه اسكار كرد .
نقش افريني دوباره او به نقش مايكل كورليونه و اين بار در فيلم پدرخوانده 2 و اين بار نيز در مقابل يكي ديگر از نوابغ بازيگري چهان يعني دونيرو بار ديگر او را نامزد جايزه اسكاري كرد كه به نظر مي رسيد زمان زيادي را بايد براي به دست آوردن آن تلاش كند .
پاچينو دهه 70 را با سه فيلم ديگر به پايان برد كه براي دو فيلم " بعد از ظهر سگي " و : عدالت براي همه " بار ديگر نامزد جايزه اسكار شد .
دهه 80 دهه سقوط پاچينو بود , شايد تنها بتوان به فيلم بي نظير برايان دي پالما " صورت زخمي " در اين دهه اشاره كرد . گرفتار شدن پاچينو در دام الكل و كوكايين پاچينو را به سمت نابودي مي كشيد
پاچينو با ترك اعتياد خود دوباره به عالم سينما بازگشت و بار ديگر شخصيت مايكل كورلئونه را اين بار در شكل و شمايلي جديد و در آخرين قسمت از 3 گانه پدرخوانده " پدرخوانده 3 " تجسم بخشيد..
پس از ترك اعتياد پاچينو دوباره با قدرت به نقش آفريني هاي خود ادامه داد و انقدر در كار خود استمرار بخشيد تا اينكه در سال 1982 آكادمي اسكار او را براي ايفاي نقش سرهنگي كور شده در فيلن " بوي خوش زن " شايسته دريافت جايزه اسكار اعلام كرد .
بازگشت باشكوه پاچينو به عالم سينما همچنان ادامه دارد و او همچنان با نقش آفريني هاي بي نظير خود بر پرده سينماها مي درخشد .



فيلمنگاري :

ناتلالي و من 1969
وحشت در نيدل پارك 1971
مترسك 1973
سرپيكو 1973
پدرخوانده 2 1974
بعد از ظهر سگي 1975
بابي ديرفيلد 1977
عدالت براي همه 1977
دريانوردي 1980
نويسنده , نويسنده 1980
صورت زخمي 1983
انقلاب 1985
بازجويي 1986
درياي عشق 1988
ديك تريسي 1989
فرانكي و جاني 1990
پدرخوانده 3 1990
گلن گري گلا راس 1992
بوي خوش زن 1992
راه كارليتو 1993
مخمصه 1995
شهرداري 1996
درجستجوي ريچارد 1996
دني براسكو 19997
وكيل مدافع شيطان 1997
خودي / نفوذي 1998
هريكشنبه موعود 1999
قهوه چيني 2000
بي خوابي 2002
سيمونه 2002
مردمي كه مي شناختم 2002
تازهكار 2003
گيگلي 2003


No comments: