Thursday, June 25, 2009

معيارهاي كاذب موفقيت در جامعه ايراني

به لحاظ جامعه شناختي آنچه شرايط و كيفيت زندگي در جوامع مختلف را از يكديگر متمايز مي كند الزاما نه به دليل امكانات مالي و رفاهي آن جوامع بلكه بيشتر به سبب الگوي صحيح زندگي و فرهنگ پيشرو آن جوامع مي باشد. الگوهاي رفتاري و معيارها و هنجارها در جوامع مختلف متفاوتند. به عنوان مثال آنچه در تعريف "موفقيت" و به تبع آن در تعريف و تعيين "معيارهاي يك فرد موفق" در يك جامعه ملاك است ممكن است در جامعه اي ديگر صورتي متفاوت يا حتي متضاد با آن داشته باشد. مشاهده اي گذرا در جامعه ايراني حاكي از آن است كه تعريف يك فرد موفق در جامعه ما بيش از اندازه تكبعدي، ظاهر نگرانه و خالي از معنا است. در حاليكه در جوامع پيشرو موفقيت به "احساس خوشبختي دروني" ارجاع داده مي شود. در كشور ما موفقيت رنگ و بويي ظاهربينانه و نمايشي دارد. به عبارت روشنتر در جامعه ايراني ثروت به عنوان عامل بيش از حد غليظ شده و تاكيد شده براي احساس موفقيت در نظر گرفته شده و در نتيجه معيار موفقيت افراد برحسب امكانات ظاهري آنها از قبيل پوشش، اتومبيل و ساير مظاهر تجملي تعريف مي شود. در يك چنين فضايي حتي اگر فردي در زندگي احساس بدبختي كند اما در عوض صاحب مال و منال و جلوه هاي ظاهري كافي باشد موفق توصيف مي شود حال آنكه فرد ديگري كه با امكانات مالي پايين از زندگي شخصي و حرفه اي خود كاملا احساس رضايت دارد ممكن است به دليل عدم تمليك جلوه هاي ظاهري ثروت و شوكت موفق تلقي نشود و اين احساس حتي به خود او نيز تلقين شود. همين تلقي غلط از معيارهاي موفقيت فردي افراد را در انتخاب زمينه تحصيلات تا انتخاب شغل و همسر بر آن مي دارد تا بر اساس معيارهاي غلطي دست به انتخاب بزنند كه اغلب پيامدهاي مخرب اجتماعي و روانشناختي دارد. بر فرض مثال پاسخ يك كنكوري به سوال درباره دليل انتخاب رشته خاصي كه برگزيده است عمدتا راجع است به بازدهي مالي مناسب آن رشته در آينده و نه علايق دروني و استعدادهاي فردي او كه حتي ممكن است با رشته انتخابي مرتبط نباشند. در انتخاب شغل و همسر و ساير انتخابهاي زندگي نيز روالي غلط مشابهي در پيش گرفته مي شود كه احتمالا به بروز مشكلات روانشناختي، از خود بيگانگي و نابهنجاريهاي اجتماعي منتهي مي شوند كه نمونه هاي آن در جامعه بيمار ما كم نيستند. در مقابل در يك جامعه پيشرو نظير اروپاي غربي كه تعاريف و معيارها با محوريت انسان و احساس رضايت دروني او شكل گرفته اند و مختصات ظاهري در اولويت بعد قرار مي گيرند زندگي انسانها بسيار فارغ تر از معيارهاي كاذب بوده و در پي لذتهاي حقيقي شكل مي گيرد. در چنان جامعه اي افراد به جاي آنكه در اولويت نخست خود تمام انرژي خود را در جهت بدست آوردن خانه و ماشين و تجملات آنچناني صرف كنند با حداقل امكانات ساده اي ساخته اما از جنبه هاي اصيل زندگي چون روابط شخصي ارضا كننده، مسافرتهاي مسرت بخش و تفريحي، پايان هفته هاي متنوع و انرژي بخش و از اين قبيل به هيچ وجه كوتاه نمي آيند. آنها براي حصول موفقيت نه چشمهاي ديگران و تحسين آنها بلكه رضايت دروني خود را ملاك قرار مي دهند. البته رشد يك جامعه در سايه روش آزمون و خطا پيوسته در جريان است و جامعه بيمار ما نيز در گذر زمان بسوي مطلوب واقعي حركت خواهد كرد. در زمانه حاضر از سويي با گسترش ابزارهاي رسانه اي و اطلاعاتي نظير ماهواره و اينترنت و از سوي ديگر به دليل تجربه مستقيم فرهنگ و زندگي غربي توسط دانشجويان، مسافران و تاجران ايراني اين اصلاح فرهنگ و معيارهاي آن سرعتي بيش از پيش گرفته است و وشواهد بخصوص در نسل جوان حاكي از اين حركت شتابنده به سمت معيارهاي درست زندگي و بطور خاص معيار درست موفقيت و خوشبختي در زندگي است.

No comments: