Wednesday, January 30, 2008

دهم بهمن

امروز دهم بهمن است:

روز همبستگي وبلاگ نويسان ايراني با دانشجويان در بند!

دانشجويان در بند:

  • احمد قصابان ( پلی تکنیک )
  • مجید توکلی ( پلی تکنیک )
  • احسان منصوری ( پلی تکنیک )
  • آرش پاکزاد(دانشگاه مازندران)
  • سعيدحبيبي (عضو کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر)
  • مهدی گرایلو (ژئو فیزیک٬ تهران)
  • نادر احسنی( دانشگاه مازندران)
  • بهروز کریمی زاده(دانشگاه تهران)
  • علی سالم(کارشناسی ارشد پلیمر- پلی تکنیک)
  • سعید آقام علی (دانشگاه یزد)
  • هادی سالاری (دانشگاه رجایی)
  • فرشید فرهادی آهنگران(دانشگاه رجایی)
  • امیر آقایی (دانشگاه رجایی)
  • سروش هاشم پور(دانشجو اهواز )
  • فرشاد دوستی پور
  • سهراب کریمی
  • جواد علی زاده
  • محمدصالح ایومن
  • مهدی اللهیاری (کارشناسی ارشد٬ دانشگاه صنعتی شریف)
  • بهرام شجاعی (مهندسی شیمی٬ دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب)
  • سعید آقاخانی
  • مجید اشرف نژاد
  • پیمان پیران ( به نقل از بعضی منابع دانشجویی)
  • عابد توانچه (پلی تکنیک)
  • سروش دشتستانی
  • امین قضائی
  • بیژن صباغ (دانشگاه مازندران)
  • آناهیتا حسینی (دانشگاه تهران)
  • مرتضی خدمتلو
  • محمد پور عبدالله (دانشگاه تهران)
  • بیتا صمیمی زاد (دانشگاه پلی تکنیک)
  • بهزاد باقری( دانشگاه تهران)
  • سروش ثابت (دانشگاه شریف)
  • مرتضی اصلاحچی( دانشگاه علامه)
  • مصطفی شیروانی
  • محمد زراعتی (دانشگاه فردوسی مشهد)
  • فرزاد حسن زاده (دانشگاه فردوسی مشهد)
  • مرتضی باقری ( دانشگاه آمل )
  • پیمان برارنیا ( دانشگاه آمل )
  • احمد مرادی ( دانشگاه آمل )
  • ارشیا هاشمی ( دانشگاه آمل )
  • ایلناز آذری ( دانشگاه آمل )
  • یاسر مندی ( دانشگاه آمل )
  • زهره سالاری ( دانشگاه آمل )

Saturday, January 26, 2008

زمان و زمانه

در خبرها آمده بود كه :"سال 2030 ، اوج پير شدن جمعيت جهان" ديدم اي دل غافل راست مي گويد. من اگر زنده باشم آن زمان حدود چهل و هشت سال سن دارم و از مدتها پيش برف پيري موي بناگوشم را نوازشي كرده است و دو سوي چپ و راست سرم به حكم ژنتيك رجيم، از مو خالي شده است. خانم از پشت كامپيوترش با صداي بلند وقت دكتر گوارش و تست ورزش قلب را يادآوري مي كند ، قورمه سبزي و آبگوشت افسانه است. دخترم رژين كلاس اول دبيرستان است و پسرم هيوا امسال كالج رفته و اگر به پدرش كشيده باشد رشته حقوق را انتخاب كرده است. رژين به مادرش برده است بنابراين هنوز نمي دانم به چه علاقمند است!! بارها به هيوا گفته ام دليل اينكه پدرت حقوق نخواند اين بود كه نمي توانست احكامي را جاري كند كه در آن ارزش مادرت نصف ارزش بابا باشد، نمي توانست احكامي صادر كند كه در آن به تن لرزان يك انسان، تا حد مرگ، سنگ بي رحمي بزنند، اما در برابر اين سوالش كه چرا نيامدي تا با آنچه كه دور از انصاف مي دانستي مخالفت كني، هميشه عاجز بوده ام. بچه ها توي اتاقشان به درس و مشقشان مشغولند. روي كاناپه اتاق نشيمن لم داده ام و در حاليكه يك دسته عينكم را به دندان گرفته ام به صفحه تلويزيون كه گزارش بازديد رييس جمهور آمريكا را از تهران پخش مي كند چشم دوخته ام. رقص دختران ترك در استقبال رييس جمهور آمريكا. پوزخندي مي زنم به روزهايي كه بر سر عقيده دشمني ها فربه مي شد و جنگها به راه مي افتاد. از ميان تمام چيزهايي كه بشر در طول تاريخ برايشان جنگيده، عقيده بي مقدارترين آنها است ، عقيده اي كه سال به سال تغيير مي كند و قرن به قرن از اين رو به آنرو مي شود. قوانين مكانيك نيوتن كه ساليان مديد تنها فرمانرواي بي چون و چراي طبيعت تصور مي شد و دانشمندان قدري را پشت خود داشت با تيوري نسبيت انشتين جور و پلاس خود را جمع كرد، حال چه كسي مي تواند ادعا كند كه عقايد كه هيچ استدلال رياضي يا مشاهده تجربي پشت آنها نيست از تيوري نيوتن مستحكم ترند. علي اي حال، زمان جواب تمام سوالها را با خود دارد اما شايد خيلي دير. حالاحواسم جاي ديگري است. به شبي دارم فكر مي كنم كه در غربت داشتم اين يادداشت را تايپ مي كردم. به دغدغه هاي آن روزهايم پوزخندي دوباره مي زنم و اينكه چقدر دنيا را جدي گرفته بودم. اما در حسرت يك چيز بيش از همه مي سوزم و آن اينكه چرا در كنار برخي از اطرافياني كه دوستشان مي داشتم تنها لحظاتي بيشتر نبودم. افسوس كه زمان هرگز عقبگردي ندارد و اين براستي حقيقتي هولناك است
زمانه پندي آزادوار داد مرا****زمانه را چو نكو بنگري همه پند است

Friday, January 18, 2008

سنگسار- بخش دوم

در متن قرآن نيز اشاره اي به سنگسار نشده است گرچه پيامبر در چند مورد معدود شخصا حكم سنگسار زاني را صادر كرده است. در ميان كشورهاي اسلامي هم تنها ايران، سودان، ليبي، عربستان سعودي و امارات متحده عربي اين قانون را در قوانين كيفري خود گنجانده اند. اصولا پايه و اساس قباحت اعدام همراه با شكنجه، در اين يافته علمي نهفته است كه انسان چندان هم كه ادعا شده است در مورد اعمال خود مختار نيست. اين واقعيت با يافته هاي علم ژنتيك روز به روز تقويت مي شود. دانشمندان هر روز بيشتر به اين نكته نزديك مي شوند كه آدمي جمع جبري ژنتيك و محيط (اكتساب) است. امروزه زمينه بسياري از بيماريها و رفتار ها در ژنهايي خاص رديابي شده است. حتي ژني كه منجر به پرخاشگر شدن افراد و در نتيجه آسيب پذيري آنها به ارتكاب جنايت است شناخته شده و "ژن جنايت" نام گرفته است. به عنوان مثال، خود را با قاتلي شرور و جاني مقايسه كنيد . اكثر جنايتكاران از خانواده هاي از هم پاشيده و پر از مشكل (اثرات محيط) مي آيند. برخي ذاتا استعداد پرخاشگري و جنايت را به ارث برده اند. چند وقت پيش مصاحبه متخصصي را گوش مي كردم كه در مورد اعتياد و نقش ژنتيك در آن توضيح مي داد. بنابر گفته هاي او مطالعات علمي نشان داده است كه استعداد معتاد شدن به مواد مخدر از نوعي ژن سرچشمه مي گيرد. برخي افراد تشنه مخدراتند و از پشت كوه هم كه شده آن را مي يابند و از استعمال آن لذت مي برند، در حاليكه دسته ديگري هستند كه از لحاظ ژنتيكي تمايل بسيار اندك يا حتي تضادي با مخدرات دارند كه حتي اگر جلويشان كوهي از ترياك بريزيد لب نخواهند زد چون رغبتي به آن ندارند. بنابر اين يك فرد كه مرتكب جنايتي مي شود گرچه شايسته مجازات يا حذف از جامعه براي جلوگيري از خطرات بعدي است، اما كاملا هم در مقابل عملي كه انجام داده مختار نيست. يعني اگر شما هم ژنهاي او را داشتيد و در محيطي كه او پرورش يافته بزرگ مي شديد، و در آن موقعيت جنايت قرار مي گرفتيد بي شك همان اقدام جنايي را مرتكب مي شديد. اين ذات تبعيض آميز طبيعت است كه برخي با ژنهاي مصاعد در محيطهاي خانوادگي و اجتماعي مطلوب به خود مي بالند اما برخي ديگر چه از لحاظ وراثت و چه محيط تربيت ، بد شانسي مي آورند. پس ضمن مجازات يا اعدام لزومي براي شكنجه خاطي وجود ندارد، حال چه رسد به خطاي زنا كه شدت قباحت آن در جوامع مختلف بسيار متفاوت ارزيابي شده و در جوامع پيشرفته جزو قلمرو شخصي افراد محسوب مي شود. اين طرز تلقي از انسان و وابسته كردن رفتار و كردار او به ژنتيك و محيط پرورش او، البته پيامد هاي فراگير تري نيز داشته است، تا جاييكه اصولا فلاسفه و دانشمندان ملحد، فلسفه جهنم را زير سوال برده اند و استدلالشان اين است كه چرا انساني كه نه در محيط تولد و پرورش خود و نه در چيدمان ژنهاي خود نقشي ندارد اينگونه سخت بايستي براي خطاهايي كه در دنيا كرده است عذاب ببيند؟! چرا يكي كه در خانواده اي تحصيلكرده متولد شده ،مدارج عالي را طي مي كند و خطاي كمتري مرتكب مي شود به بهشت برود و كسي كه از اقبال (احتمال) بد در خانواده اي بزهكار و متلاشي متولد شده و كودكي او سرشار از سرخوردگي و عقده است در جهنم به خاطر خطاهاي بيشتري كه مرتكب شده در آتش خشم خدا روزي هزار بار مي سوزد؟ كه البته در پاسخ به اين شبهات باورمندان جوابهايي هم داده اند از جمله اينكه سيستم قضاوت خداوند به اين سادگي هم نيست كه بشر مي پندارد و پيامبران جهت تقريب اين مسايل به ذهن بشر به تمثيل بهشت و جهنم اكتفا كرده اند. علي اي حال ، اين بحث ديگري است. و بحث ما بحث اعدام بدون شكنجه بود. به اميد روزي نه چندان دور كه اين مجازات از احكام كيفري ايران حذف شود و حريم خصوصي افراد به خود آنان واگذار شود..

Wednesday, January 16, 2008

سنگسار - بخش اول

در عناوين خبر از قول ديده بان حقوق بشر نوشته بود: "مجازات كثيف سنگسار را متوقف كنيد". بي بي سي هم به جاي "كثيف" ترجمه كرده بود "مشمّْيز كننده و هولناك". اما واقعيت اين است كه هر كس يكي از اين صحنه هاي سنگسار را كه از قضا همگي در ايران رخ ميدهد را بر روي سايت يوتيوب ببينيد، به يقين مي رسد كه اين مجازات بسيار حيواني تر از آن است كه با عباراتي نظير "كثيف" يا "هولناك" توصيف شود. در يكي از اين فيلمها زن و مرد را كه داخل كيسه سفيدي گذاشته و سر و ته كيسه را گره زده اند تا سينه يا كمر در چاله اي دفن مي كنند و بعد همه كساني كه دورتادور آنها حلقه زده اند با فرياد الله اكبرشروع مي كنند به پرتاب آجر و سنگهاي كوچك و بزرگ بطرف محكومين. دو محكوم نگون بخت هم كه كاملا داخل كيسه اند حتي نمي دانند سنگ بعدي كجاي سر، چشم يا سرشان را نشانه خواهد رفت. پس از مدتي لكه هاي غليظ خون بر پارچه هاي سفيد نمايان مي شود و مي توانيد ببينيد كه محكومين از شدت درد سرشان را بي تابانه به اين سو و آنسو تاب مي دهند بخصوص محكوم زن كه بيشتر بي تابي ميكند. نكته حاشيه اي كه در اين فيلم مي تواند به ذهن بيننده برسد اين است كه آن افرادي كه سنگ مي پرانند چگونه رواني دارند و انگيزه شان از اين عمل حيواني چيست؟ آيا از يك روان سالم و بي عقده چنين جنايت هولناكي بر آمدني است؟ در تمام كشورهاي دنيا براي اعدام به روشهاي مختلف، جلادي وجود دارد كه اين كار شغل اوست و اينكه چگونه با اين شغل كنار آمده قابل بحث است. اما وقتي تعداد زيادي از مردم اينچنين با حرص و شقاوت به سروصورت دو انسان بي دفاع سنگ پرتاب مي كنند، وضعيت چنين جامعه اي جاي بسي نگراني دارد. ديروز در اخبار آمده بود كه برخي وكلاي آمريكايي به قانون اعدام با تزريق مواد بي هوش كننده و سمي به شدت اعتراض كرده اند و ماجرا در حال پيگيري است. در اين خبر آمده بود كه براي اين نوع اعدام سه آمپول به محكوم تزريق مي شود كه اولي براي بيهوشي، دومي براي فلج كردن بدن، و سومي ماده اي سمي است كه قلب را از كار مي اندازد. اين وكلا ادعا كرده بودند كه احتمال دارد پس از داروي اول درجه كمي هوشمندي در فرد باقي مانده باشد كه در اينصورت محكوم درد ناشي از پروسه فلج شدن اعضاي بدن را كه پس از دومين تزريق رخ مي دهد را ممكن است حس كند اما چون در وضعيت بي هوشي است ممكن است نتواند درد خود را ابراز كند. تمام انتقاد بر اين بود كه حكم اعدام تنها به منظور حذف يك آدم نابهنجار از صحنه اجتماع است و به هيچ وجه نبايد اين حكم با شكنجه محكوم همراه باشد. ...ادامه دارد

Thursday, January 10, 2008

مضحكه

در خبرها آمده بود كه :" گروهي از اساتيد دانشگاه كلمبياي آمريكا براي عذرخواهي از آقاي احمدي نژاد به دليل اهانت رييس آن دانشگاه به ايشان به ايران سفر مي كند، سخنگوي اين تيم گفته است در اين سفر ديداري از قم و چند تن از علما نيز صورت خواهد گرفت". يكي از اساتيد اين دانشگاه كه چپري دور گردن انداخته بود گفت كه اگر خدا بخواهد براي زيارت جمكران نيز برنامه خواهند داشت زيرا چند تن از اساتيد نامه اي به امام زمان نوشته اند كه قصد دارند شخصا براي حضرت داخل چاه جمكران بيندازند. سخنگوي اين تيم نيز كه سربند سبز " به كربلا مي رويم" بر پيشانيش بسته بود تاكيد كرد كه با توجه به نزديكي ايام محرم برنامه قمه زني و سينه زني هم با مداحي حاج منصور عرضي در برنامه پيش بيني شده است. در همين حال يكي از پروفسورهايي كه گل به سروسينه اش ماليده بود فريادي زد و با سر دادن "واي حسين كشته شد" شروع كرد بر سرش كوبيدن كه از حال رفت و براي مداوا به بيمارستان بقيه الله الاعظم واشنگتن منقل شد كه بنابر خبرگزاري بسيج منطقه اي فاكس نيوز حال وي وخيم گزارش شده است.
از طرف ديگر : "آقاي متكي براي همدردي در مورد ترور بي نظير بوتو به پاكستان سفر كرده است". يكي نيست بگويد آخر خدا امواتتان را بيامرزد ، اگر بي نظير بوتو قبل از مرگش به ايران مي آمد همين سردار رادانتان تا راولپندي سر بد حجابيش مي گذاشت دنبالش. حالا تا پاكستان مي رويد براي همدردي؟؟!!
رييس جمهور عزيز هم گفته بودند " جوانان ايران خودشان را براي مديريت جهان آماده كنند" فردايش چند سانت برف آمد گاز همه قطع شد و هنوز هم يخزدگي دارد قرباني مي گيرد. نهاد رياست جمهوري طي اطلاعيه اي اعلام كرده كه فعلا جوانان ما جايي نروند لازمشان داريم. نگراني دولت انقلابي در اين است كه نكند خداي نكرده آن هفده مليون مستضعف كارتن خواب يا كارتن انديشي كه به رييس جمهور منتخب راي دادند از يخزدگي بميرند و دور بعد راي كافي جمع نشود. البته شايد منظور رييس جمهور از مديريت جهان همان جهاني است كه در حال احمدي نژادي شدن است .
امروز سفير ايران در آرژانتين پيراهن مارادونا را كه با امضايش به شخص احمدي نژاد اهدا كرده است به دست رييس جمهوري رساند، از منابع آگاه خبر مي رسد كه رييس جمهور تا پيراهن را بو كرده از بوي كراك و ماري جوانا از چند روز پيش بيهوش شده و اين دو سال هر چي نخوابيده بود دارد جبران مي كند
امروز نوشته بود: "در تهران دستگاه خود پرداز كاندوم و سرنگ نصب شده است". جمعي از مردم هميشه در صحنه نزد علما رفته اند تا استفتا كنند كه آيا اين دستگاههاي خود پرداز كاندوم مصداق "تبرج" هست يا نه ؟ يك مبع آگاه از سردار رادان نقل كرده است كه اگر مردم كاندوم را در ملا عام نپوشند مصداق تبرج نيست. سردار تاكيد كرده اند با ماموران خود سر متخلفي كه با پوشش كاندوم زوجهاي قانوني در اتاق خواب و آن هم در شب برخورد مي كنند برخورد جدي خواهد شد. در همين حال جمع كثيري از اتحاديه زنان عدالتخواه طي را هپيمايي اين اقدام را محكوم كردند و شعار هايي نظير " فايزه حيا كن مملكت را رها كن" و همچنين " كاندوم آمريكايي توطيه هاشمي سر دادند.
هر چه مي نويسم بيشتر مي آيد.....................
پس
شرح اين هجران و اين خون جگر****اين زمان بگذار تا وقت دگر


Friday, January 04, 2008

ATTITUDE



تصوير بالا قطره اي را نشان مي دهد كه بر روي سطح آب چكيده و امواج متحد المركزبي انتهايي را پديد مي آورد . در زير آن نوشته شده است Attitude is a little thing that makes a big difference يعني نگرش چيز كوچكي است كه تفاوت بسيار مي آفريند. ATTITUDE در لغت به معناي نگرش ، بينش يا جهان بيني است. در هر انساني بيش از معلومات و محفوظات ، اين بينش و نگرش اوست كه او را از ديگران متمايز مي كند. سعدي مي گويد : "دانشمندي بگذار و بينشمندي پيش گير". بينشمندي مانند آن قطره ايست كه امتياز بزرگي مي آفريند. وقتي عمروعاص ابوموسي اشعري را با آن همه معلومات و محفوظات فريفت به او گفت : "تو مانند چهار پايي هستي كه كتاب حمل مي كند" و اين جمله و اين واقعه بخوبي تفاوت بينشمندي و دانشمندي را نشان مي دهد. ابوموسي اشعري از جمله دانشمندترين و عالمترين مردمان عصر خود بود كه كتابها خوانده بود و بسيار چيزها از بر بود اما نگرش و بينش اندك او ، باعث چنان افتضاحي شد. دانشمندي با چيزهاي خرد سرو كار دارد ، در حاليكه بينش كلان نگر است و بر كل رفتارها ، انتخابها و سلوك زندگي افراد سايه مي افكند. اي بسا افراد بي سوادي كه به جاهاي بالايي مي رسند و اي بسا دانشمنداني كه در كنج انزواي خود در سطوح پايينتري نسبت به جايگاه مورد انتظار زندگي مي كنند. اين پوستر را كه در بالا مي بينيد سالها پيش دوستي برايم فرستاد اما آن ايميل را پاك كرده بودم. به تازگي باز پيدايش كردم و حيفم آمد در معرض ديد دوستان نگذارم. گاهي يك عكس يا يك جمله مانند قطره اي مي شود كه تاثيرات دامنه داري در زندگي آدمي مي گذارد.